دو
چهارشنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۹، ۰۲:۱۸ ق.ظ
مو واقعا دلُم سی گذشتهم تنگ وویده. واقعا دلم سی ادما تنگ وویده. هِنوز خیلی سختُمِن قِبول کنُم که آدم، یه نِفر که خیلی سیش عزیز بیده دیگه نبینه، بِغل نکنه، کشنگی ها با هم نِبینِن، باهم سی ماه نِکنن.
مو حالم خیلی خوبِن وُ خوشالُم وِلی به طرز عجیبی خیلی غمگینُم می کنن ای چیا. هیچ غم عمیقی تاحالا اندازه ای حس نکِردم. ته نِداره اصا. انگار غمِکو مو می ندازه تو یه گودالی وُ هی منتظرُم برسُم زمین و او ضربه آخر بخارُم که راحت ووم، ولی نمی رسُم تهش. همیطو تو هوا سرگردانم و تمام وانیوه ای چَهِ عمیق!
۹۹/۰۳/۲۱