سخت و غریبانه گذر کردیم شب ها را
شنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۹، ۰۵:۲۵ ق.ظ
دیشب می خواستم بیایم و بنویسم که احساس می کنم این ابراز دلتنگی هایی که این روزها می کنم مثل قدیم واقعی نیست. مدت هاست که واقعا دلتنگ نشده ام و انگار که دارم ادای دلتنگی درمیاورم در مقابل دلتنگی هایی که گذشته حس می کردم ولی بعدش با خودم فکر کردم که خب احساسات ادم می تواند شکلشان عوض شود در گذر زمان.
در همین دقیقه از فرط دلتنگی با حس دلتنگی های قدیم به گریه افتاده ام. دستم به هیچ جا بند نیست. دستم به هیچ چیز نمی رسد و دلتنگم.
«اغوش واکردیم اگر چه ترس هر سو بود»
۹۹/۰۵/۰۴