دیدی چطور دست هامان را از هم جدا کردند؟
هرکسی از غم بگوید، انقدر که از غم گفتن ِفاطی دلم را می سوزاند، در من تاثیر ندارد.
فاطی ادم نسبتا سرخوشیست که تقریبا هیچ از سیاست هم نمی داند. به واقع هیچ نمی داند!نه که من یا بقیه خیلی بدانیم، نه! ولی فاطی همان قدر هم نمی داند. گاهی هم بر سر این ندانستنش در بعضی مسائل بحثمان می شود.
ولی فاطی هم از آبان مرده. فاطی همان جا که دست هامان را از هم جدا کردند و همدیگر را گم کردیم توان تحمل زندگی را از دست داد. دیشب که همه مان در بهت بودیم و برعکس همیشه که به همدیگر پناه می بریم، تا اخر شب هیچ نگفته بودیم، با پیام من که گفتم بیدارید، پیام داد که خدا کند اتفاق نیفتد که همین حالاش هم دارم لاشه خودم را این طرف و ان طرف می کشم. با هر کلمهاش می خواستم زار بزنم ولی از نگرانی اینکه خانواده بترسند، با هر زور و زحمتی که بود هق هق هایی که می آمدند توی گلوم را خفه می کردم.
سواد رسانه ای حکم می کنه در مورد موضوعات مختلف خوب تحقیق کنیم بعد نظر بدیم
نظرتون چیه؟