مُرُنگ دُرنگ

سی خاطِر ارزشی که سی ای دو روز زندگی قائلُم وُ لذِت ثبتش

مُرُنگ دُرنگ

سی خاطِر ارزشی که سی ای دو روز زندگی قائلُم وُ لذِت ثبتش

منوی بلاگ

امان از جنوبی که راهش از شیراز بگذره

سه شنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۹، ۰۶:۰۸ ب.ظ

خیلی وقت قبل یاسر نوشت: دلم جنوبی می خواد که راهش از شیراز بگذره.

روزهایی که تهران بودم و دلتنگ شیراز و جنوب این جمله توی سرم می چرخید. همان ترم که این جمله را شنیدم  مشروط شدم. چون صبر نداشتم تا اخرین امتحانم را که پنج روز فاصله داشت با دیگر امتحان ها بدهم و بعد بروم و همان صفر باعث مشروطی شد!

 دیشب که زینو دلش می خواست برود بندر و هردومان هم دلتنگ شیراز بودیم این جمله را که بهش گفتم اشک های خودم هم سرازیر شد. داشتم زینو را مسخره می کردم که دارد گریه می کند اما خودم هم با بغض جمله ام تمام شد.

ببین چطور اتفاقات کوچک مثل انتقالی گرفتن زینو به شیراز، همه خاطرات زندگی آدم را تحت تاثیر قرار می دهد!

واقعیتش نیفمُم چرا حسُم نی بقیه متنُم به فارسی معیار بینویسم.

دلُم میخوا اَ تهران بیام شیراز. چن روز شیراز ویسُم ور سروش. بعدش زینو وردارم بیریم بندر، بیریم بستک. با همه زنای بازار گپ بزنیم، پی کلیان کشیدنشان بیشینیم. تو همه برکه ها او واخاریم.

حس می کنم قبلا خوب نمی دیدم آدما. نه که خوب نمی دیدم. الان خیلی بهتر میتانم بیوینم. دلم میخا دواره یه فرصتی ام داده ووه و برم آدما بیوینم و بهتر باشان گپ بزنم. احساس می کنُم خیلی تغییر کِردم.

ولی فک کنم آدم هرچکدم تو هرچی بهتر ووه، دواره یه روز فک می کنه قبلا کافی نویده سی همی هرچی قبلا بیده مشکلی نی الانم میفمم خیلی کم حالیمن و نمی فهمُم. سی همی خاطر سخت نمی گیرم به خوم فقط منتظر فرصتم که برم و ببینم دوباره و از همین جه دارم تمرین بهتر دیدن و بهتر شنفتن و بیشتر دقیق وویدن می کنم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۴/۳۱
حیران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">