مُرُنگ دُرنگ

سی خاطِر ارزشی که سی ای دو روز زندگی قائلُم وُ لذِت ثبتش

مُرُنگ دُرنگ

سی خاطِر ارزشی که سی ای دو روز زندگی قائلُم وُ لذِت ثبتش

منوی بلاگ

فاطی

چهارشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۹، ۰۲:۰۰ ق.ظ

هرچقدر هم که بزرگ شویم، هرچقدر هم که از هم دور بیفتیم و زندگی های خودمان را داشته باشیم، وقتی که اتفاق ناخوشایندی برای یکی از دوستان قدیمی ام می افتد؛ خصوصا فاطی، احساس می کنم مسئولیتش با من بوده که آن اتفاق نیفتد. نمی دانم چرا انقدر حس می کنم من مسئول فاطی ام، چیزی مثل والد که نه، یک خواهر بزرگ تر؛ هرچند که چند ماه هم کوچک ترم!

حالا هم که چند وقت بوده با فاطی زیاد از زندگیمان به هم نمی گفته ایم فاطی وارد رابطه ناسالمی شده ونمی تواند از آن بیرون بیاید و دارد عذاب می کشد، احساس می کنم من از او غافل شده بودم و حواسم به او نبوده! نسبت به همه اتفاقاتی که برای فاطی افتاده همیشه همین حس را داشته ام و راستش در این مورد اصلا دلم نمی خواهد به منطق هم فکر کنم و خودم را بی مسئولیت ببینم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۵/۲۹
حیران

نظرات  (۲)

خب کاری که دلتون میخواد رو بکنید دیگه.. هرچه بادا باد... 

پاسخ:
ببخشید متوجه ربطش به نوشته نشدم.

گفتید،، اصلا دلتون نمیخواد به منطق فکر کنید،، گفتم دل به دریا بزنید..

پاسخ:
آهاان :))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">